ثمره عشقمون نیکا ثمره عشقمون نیکا ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره
ثمره عشقمون نویان ثمره عشقمون نویان ، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره
پیمان عشقمونپیمان عشقمون، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

نیکا و نویان جوجه های نارنجی ما

نیکا 78 (اولین مطلب سال 1392 )

 سلام سلام صد تا سلام سال 1392 با تاخیر 17 روزه بر همه شما مبارک اندر احوالات ما در این 17 روز سال جدید روز 28 اسفند قرار بود بریم یه هفته ای ولایت بنده کارهامون رو هم انجام داده بودیم که در کمال ناباوری  مامانی نیکا زنگ زدن و گفتن که طی یه جلسه خانوادگی و کاملا اتفاقی قرار شده به همراه خاله سمیه و خاله مژ گان و دایی رضا 5 روزی برن شیراز و بزد و کلی به ما هم اصرار کردن اولش به خاطر راه زیاد و اینکه اونجا تعداد نینی ها زیاد بود قبول نکردم  امابعدش دیدم از خونه موندن که بهتره و این جوری شد که ما به زور ضربتی صبح سه شنبه ساعت 5 صبح راهی شیراز شدیم اینم سفره هفت سین بنده که بدون سبزی موند و ماهی هاش هم مردن ...
18 فروردين 1392

نیکا

سلام خاله ها نینی جون ما تو تاریخ ١٥ تیر  در بیمارستان جواهری تهران توسط خانم دکتر نرجس صدیق پور ساعت 9:15 صبح با ٣ کیلو وزن و ٤٦ سانت قد و ٣٤.٥ دور سر و چشمهای آبی با موهای مشکی  سالم دنیا اومد. سر فرصت میام همه رو تعریف میکنم .   نوشته شده در تاریخ 14 مرداد ماه 1390 ...
18 فروردين 1392

نیکا 20

سلام خاله های مهربون بعد 4 ماه دوری و دلتنگی اومدم یا بگم اومدیم اینقدر اتفاق هست که همه رو سر فرصت میگم و عکسهای دخملی که دیگه تا 3 ماهگیش 8 روز بیشتر نمونده رو میزارم امشب که نیکا خوابید عکسارو میزارم خیلی دوستون دارم و هر روز خدارو بخاطر داشتن فرشته کوچولوم شکر میکنم. اولین سفره خونه که با نیکا رفتیم نوشته شده در تاریخ 7 مهرماه 1390 ...
17 فروردين 1392

نیکا 76 (تبریک سال نو)

 عزیزای دلم سال ١٣٩٢ پیشاپیش مبارک معلوم نیست ما احتمالا ٢٨اسفند   تا ٧ فروردین بریم مسافرت .پیشاپیش سال نو بر شما عزیزان مبارک .امیدوارم سال خوبی  برای شما باشه. ...
25 اسفند 1391

نیکا 75

سلام سلام صد تا سلام به خوشبویی بوی بهار چند روز پیش دایی و زندایی نیکا به مناسبت تولد آرشیدا کوچولو مراسمی گرفته بودن و گوسفندی قربانی کردن که متاسفانه ما نتونستیم بریم و از همینجا روی ماه آرشیدا کوچولو 5 ماهه رو میبوسم عزیز عمه دوستت داریم دختر گلم این روزها در حالی میگذره که شما کم کم داری با محیط اطرافت ارتباط برقرار میکنی و وقتی میبینی مامان تو اشپزخونه کار داره دیگه گیر 3 پیچ به کابینتها و ماشین لباسشویی و ظرفشویی نمیدی خودت میری تو اتاقت و با اسباب بازی هات سرگرم میشی واسه عروسکهات حرف میزنی و گاهی وقتها که دزدکی نگاهت میکنم میبینم داری بهشون غذا میدی یا رو پاهات خوابوندیشون و بهشون میگی پیش پیش یعنی بخوابین عزیزممممممم...
24 اسفند 1391

نیکا 74(20 ماهگی)

عزیز دلم 20 ماهگیت مبارک عسل مامان دیگه داری تند تند بزرگ میشی روز به روز شیطون تر از قبل بهار نزدیک و من و دخملی هم مشغول روزانه های خودمون هستیم .امسال که ما خونه تکونی نداشتیم چون تازه اومدیم اینجا خونه تمیز بود و فقط یه مقدار خرید عید دارم که یکشنبه با نینی گولو رفتیم خیابون بهار و بعد 3 ساعت چرخیدن بلاخره خریدهای نیکا تموم شد و راضی برگشتم خونه عزیز دلم انشالا به شادی بپوشی عزیزم . خدارو شکر عزیزم از روزی که از شیر گرفتمت هم غذا خوب میخوری هم واسه خوابیدنت مامان رو اذیت نمیکنی وقتی موقع خوابت میشه 100 cc شیر میخوری بعد...
16 اسفند 1391

نیکا 73

اندر احوالات گل دخمل در روزهای پایانی سال 1391 سال نهنگ عزیز دلم به همین زودی یه سال دیگه از با هم بودنمون گذشت و چقدر شیرین بود لحظه لحظه های با تو بودن .رشد کردن دخمل کوچولوم جلوی چشمام تو سالی که گذشت یادمه پارسال این موقع ها بود که تازه دستای خوشگلتو به مبل میگرفتی و بلند میشدی و ماچقدر ذوق زده میشدیم بهار هم با همه خوبی هاش داره کم کم مهمونمون میشه و خداروشکر بیصبرانه منتطرم که لباسهای راحت بپوشی و بریم پارک عزیزم اما من همیشه عاشق پاییز و زمستون بودم گل دخملی کارهاییکه تو این یه سال یاد گرفتی: 4 دست و پا رفتن - نانای نانای کردن -دندان دراوردن -راه رفتن و بلاخره حرف زدن بود قربونت برم از تک تک کارهای شیرینت...
7 اسفند 1391

نیکا 72(شیر مامان ممنوع)

١/١٢/١٣٩١                        ساعت 12 ظهر عزیز دلم تقریبا از 20 روز پیش اموزشهای لازم برای از شیر گرفتنت رو شروع کردم از قبیل کمتر میمی خوردن و شیر آقا گاوه رو تو شیشه خوردن تقریبابیشتر از روزی یه بار شیشه رو نمیخوری به جون کوچولوت قسم تا زمان استانداردش میخواستم بهت شیر بدم اما هم دکتر شما هم دکتر خودم گفت دیگه باید قطعش کنم چون هم شما غذا خور بشی هم اینکه چند ماههیی میشه موهای مامان ریزش شدید گرفته قربونت برم بخدا اصلا دلم نمیاد تورو از اغوشم محرومکنم عزیز دلم وقتی یاد چشمهای خوشگلت میافتم غصه میخورم ا...
3 اسفند 1391