نیکا 32(5 ماهگیت مبارک)
٥ ماهگیت مبارک مغز بادومم
گل مامان 15 اذر ماه هم 5 ماهت به سلامتی تموم شد و رفتی تو 6 ماه .الهی شکر
مامان جون تا الان 3 بار واست متن گذاشتم و تا اومدن دکمه درج رو بزنم همش پرید رفت پی کارش
اما من دست از تلاش بر نمیدارم
زیباترینم خداوند بلند مرتبه تا حالا دوبار به من هدیه ای بزرگ اعطا فرموده اولیش بابا داود بود و دومیش تو
هستی که ثمره عشق بی انتهای من و پدرت هستی
تمام هستی من روز به روز بزرگ تر میشی و از روز قبل خانم تر
وقتی نا خوداگاه سنگینی نگاهت رو رو صورتم احساس میکنم که با اون چشمهای نازت به من زل زدی
تمام وجودم بی اختیار سست میشه
این روزها با دیدن اسباب بازیهت کلی دست و پا میزنی و وقتی من و بابا باهات حرف میزنیم جیغ
میکشی و من و بابا رو دیوونه خودت میکنی
وقتی گرسنه ات میشه و تو آغوشم شیر میخوری با تمام وجود لمست میکنم و دستهای گره کرده ات که انگشت هامو فشار میده بوسه باران میکنم
صبح ها وقتی صورت ماهت رو میشورم تو آینه با دیدن خودت ذوق میکنی و وقتی موهای ابرشمتو شونه
میکنم لبخند میزنی
خیلی دوسست دارم کوچولوی نازم تو هدیه ای هستی که آقا امام حسین بهم داده و با تمام وجودم ازت
مراقبت میکنم که هیچ آسیبی نبینی گل مامان
1٥3 روزگیت مبارک
هفته گذشته هم به مدت 10 روز بابا مارو برد شهرستان گذاشت و خودش برگشت
آخه از زمان ازدواجمون من محرم پیش خانواده نبودم
واسه محرم کلی برنامه برات داشتم عشقم اما اینقدر هوا سرد بود که نشد ببرمت تا دسته های
عزاداری امام حسین رو ببنی
خیلی ناراحتم مامان جون که نتونستم تو برنامه علی اصغر هم شرکت کنم
آخه تو هدیه امام حسین بودی
خیلی دلم سوخت
تو این 10 شب هر شب خاله ها با نینی هاشون میومدن و کلی با هم خوش میگذشت و نذری میخوردیم
تو اینقدر دخمل خوبی بودی که بین نینی ها مقام نخست رو از دید مامانی اوردی
چهارشنبه هم برگشتیم پیش بابا جون و جمعه خانوادگی رفتیم زشک برف بازی
تو کوچمولو هم از سرما قرمز شده بودی
بوس بوس عشق مامان
دوستت دارممممممممممممممممممممممممم
یه روز برفی
عشق مامان
عسل مامان بقیه ماجرا رو بعدا واست تعریف میکنم.فعلا بای بای