نیکا 11(هفته 33)
خانومهای عزیز طی اشکال فنی فقط روی مطلب تاییددر مطلب عکس بالا بدون رمز کلیک کنید.
سلام دخمل نازم ایشالا که همیشه مثل امروز پر جنب و جوش چه تو دل مامان چه بیرون دل مامان باشی.قند عسلم خداکنه این یه ماه هم به سلامتی تموم بشه و تو سالم بیای هولوپی تو بخل مامان
هفته پیش مامان و بابایی گل به خاطر دیسک کمر مامانی اومدن مشهد تا ببینن دیگه اخرش باید عمل کنن یا نه هم چند روزی پیش ما باشن چون دلمون خیلی گرفته بود.
دکتر قدیمی مامانی بعد ام آر آی گفت که بله باید عمل بشه اونم نه اینجا تو تهران اونم فقط یه دکتر سنتی هست که بی پلاتین عمل میکنه .حالا قراره مامانی هم یه هفته قبل زایمان من عمل کنه تا موقع دنیا اومدن تو نینی جونم حداقل سر حال باشه
این یه هفته که تنها نبودیم خیلی خوب بود امان از دست این مامانی هر چی میگفتم بشین کار نکن باز همش سر پا بودو میگفت تو ماه آخرته خطرناکه.ای بابا مادره دیگه.
5 شنبه خاله سمیه زنگ زدو گفت شوهرش ماموریت مشهد داره میادو برمیگرده کلی التماس کردم نینی های دوقلو خوشملش رو بیاره اونم قبول کرد که یه روزه بیان.وای اینقده خوشمل و توپول شده بودن الان کلی دلم واسشون تنگ شده.
تو این هفته یه روز از صبح احساس کردم تکونات کم شده اینقد ترسیدم فوری خودمو رسوندم مطب دکترم که خدارو شکر ناراحتیم بیجا بود هم قلبت مثل ساعت میزد هم همونجا کلی مشتو لگد نثار خانم دکتر کردی مامان جونم
دیروز با مامانی وسایلهای لازم واسه مسافرت رو که برات لازمه جمع کردیم .قربون اون لباسهای کوچولوت برم مامانی .2 هفته دیگه تنها بدون بابایی میریم خونه مامان بابایی .1 تیر هم تولد دختر خاله کیانا هستو تا روز زایمانم سرم به مهمونی گرمه .خیلی دوست دارم عشق مامان.بوس بوس