نیکا 105
از هفته پیش که مهمونی رفتیم نویان صورتش شروع کرد به جوش زدن و خیلی گریه هاش زیاد شده بود
همه میگفتن گرمیش کرده منم لباسهاشو کم کردم و روزی یه قنداق خوری ترنجبین حتی بهش دادم اما اصلا فایده نکرد
کلافه شده بودیم
تا اینکه چند روز پیش که خونه عمه بودیم باز به گریه افتاد و شوهر عمه تا دیدیش گفت بابا این بچه یه دردی داره ببرینش دکتر
دیگه فرداش صبر نکردم و بردمش دکتر
حالا نیکا خانم هم گیر داده بود که پیش مامانی نمیرم منم دلم درد میکنه منم میام دکتر خلاصه بساطی داشتم
شانس منم همون روز بابا تا 8 شب بیرون کار داشت و دکتر تا 7 بیشتر نبود از یه طرف نویان گریه میکرد از یه طرف نیکا میگفت میام که میام
منم که نمیتونم اشک های دخملی رو ببینم طی یه اقدام خطرناک دوتاشون رو با هم بردم مطب
موقع پیاده شدن از آژانس هم راننده بیچاره که دید من نمیتونم دوتاتون رو بیارم نیکا رو تا در مطب بغل کرد
شانس اوردم که تا رفتم و رفتیم داخل و خدا رو شکر وقتی نویان رو وزن کرد وزنش شده بود 5 کیلو و دکتر خیلی راضی بود و گفت احتمالا پیتزا یا ادویه تند خوردین و نینی هم حساسیت داشته که تمام تنش جوش زده
من میگم نیکا واسه خودش بزرگ شده بابا باورش نمیشه اونجا که رفتیم عین یه دختر بزرگ تمام حواست به این بود که وسایل داداش رو برداری تا اقای دکتر رو هم دیدی گفتی دلم درد میکنه
آقای دکتر هم بهت یه شکلات داد و گفت اینو بخور زود خوب میشی
موقع برگشتن هم که رفتیم داروهای نویان رو بگیریم ماشین گیر نمیومد و یهو یادم افتاد که دارو ها رو تو دارخانه جا گذاشتیم باز بدودو
با دوتا فسقلی برگشتیم و به محض اینکه رفتیم تو با یه حالت خواستنی به اقاهه گفتی داروهامون جا مونده همه مرده بودن از خنده
خلاصه وقتی اومدیم خونه داروهای داداش رو که دادیم انگار آبی بود رو آتیش عزیزم از اون روز ارومه و خدا رو شکر دل درد هاش هم خوب شده
اینم نویان با جوش هاش که اذیتش میکرد
هفته پیش هم رفتیم برای شما خرید عیدتونرو کردیم و هر کار کردم برات شلوار بخرم راضی نشدی و گفتی دامن میخوام اخرش هم تو پیروز شدی و باز برات پیراهن خریدم
برای 23 هم وقت آتلیه گرفتم که این بار اگه قسمت بشه 4 تایی بریم
اینم دخملی خندان من
جدیدا وقتی میخوای عکس بندازی ادا در میاری
چند وقتی به کارتهای رنگ هات علاقه مند شدی و همشون رو با کلمات انگلیسی بلدی و هر روز هم با هم تمرین میکنیم
دیروز خودت گفتی بیا اینا برام رو کمد بچسبون
چند وقتی میشه که با آی پد که زیاد بازی میکنی چشمات آب میاد خیلی نگرانت شدم و اصلا پشیمون شدم که برات خریدم یه دو روزی هست که قایمش کردم و تو هم اصلا سراغشو نگرفتی با اینکه 2 ماه پیش برای چشمت چکاب شدی و سالم بودی اما بازم نگرانت شدم
تو 32 ماهگی هم وزنت 12 کیلو شده و به نظر خودم و قتی خوب غذا میخوری کافیه و نظر دکترت که میگه کمه برام مهم نیست
عاشق اهنگ 25 باند شدی و اسم تامین رو گذاشتی زن دیونه وروزی 10 بار تو خونه و ماشین و آی پد گوش میدی و حال ما دیگه از این بهم میخوره
عزیزای دلم خیلی خیلی دوستون دارم بوسسسسسسسسسسسسسسس