نیکا 15(هفته 35)
خداروشکر هفته 35 تو عشق مامان هم با خوشی تموم شد .خدا کنه عزیزم سر وقتت دنیا بیای 1 تیر وقت دکتر دارم که تاریخ دقیق زایمانو بزنه.خاله جون سمیرا هم قراره بیاد آخه مطبش آرزانتینه من اصلا این خانم دکتر محترم رو ندیدم.دکتر اینجا که خیلی خانم گلی بود و دل کندن ازش سخت بود اما خاله سمیرا میگه خانم صدیق پور هم خانم مهلبونی مامان جونم.
امروز روز بابایی بود اما چه کنیم که باباتون زیادی فداکارن و امروز و فردا هم سر کار هستن .این بابای خوشملت تازه اومده و بعد گرفتن دوش رفته لالا کرده.قلبون بابای تپلت برم که واسه ما حتی روزهای تعطیل هم میره سر کار.
دختر گلم من که عاشق بابا داودت هستم امیدوارم تو دخمل گلم هم قدر زحمتهای بابا رو بدونی.
امروز چمدون رو اوردمو و سایلهای لازم تو گل دخمل رو جمع کردم و وسایلهای خودمو کم کم جمع میکنم.
آرایشگاه هم که رفتم و موهامو یه حال بهش دادم که بابا کلی ذوق کرد آخه 9 ماه بود که موهام مشکی بود.
بابایی قول داده بیدار بشه چند تا عکس خوشمل با شیمک تپلم ازم بگیره تا بزنم رو شاسی واسه اتاقت.
1 شنبه هم باید برم دکتر هواپیمایی مجوز پروازمو بده و تا 3 شنبه به امید خدا بابایی رو تهنا بزاریم وبیایم به شهر شلوخ تهران که الان هم پر دود و آلودگی هست.
از این بابت خوشحالم که تا بابا بیاد سرمو با مهمونی گرم میکنم.دوست دارم دخمل گلم و بیصبرانه منتظر دیدنت هستم