ثمره عشقمون نیکا ثمره عشقمون نیکا ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره
ثمره عشقمون نویان ثمره عشقمون نویان ، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره
پیمان عشقمونپیمان عشقمون، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره

نیکا و نویان جوجه های نارنجی ما

نیکا 27(تعطیلات اخر هفته)

1390/8/3 15:23
نویسنده : مامان سمانه
836 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز ما اینگونه گذشت:

صبح روز جمعه بابا جون طبق عادت ساعت 8 بیدار شدن و قصد بیرون رفتن داشتن به هر کدوم از دوستها هم که زنگیدن هر کس به نوعی عذر خواهی کرد

قرار شد 3 نفری بریم شاندیز تا کالسکه نیکا جونو افتتاح کنیم .بیشتر از نیکا خودم ذوق داشتم گل دخملو ددر ببرم

هوا خیلی گرم بود بنابراین من و بابا که لباس بهاری پوشیدیم فقط واسه نیکا جون لباش و پتو زیاد برداشتم

سر راه دنبال دایی جون رفتیم و اونم برداشتیم و پیش بسوی شاندیز

توی را طبق معمول نیکا خواب بود هر چی بیشتر میرفتیم لذت دیدن پاییز در این منطقه بیشتر میشد وایییییییییییییی یهو دلم واسه شمال بد تنگ شد

هوای واقعا عالی بود خلاصه رفتیم تو یه منظره زیبا تخت گرفتیم و بساط چایو کیکو حاضر کردیم

کالسکه نیکا رو افتتاح کردیم خیلی دوسش داشت و ذوق میکرد تا وای ماستادم گریه میکرد

خلاصه اینکه هوا کم کم گرفت و مجبور شدیم نیکارو با پتو بپوشونیم اما خودمونو با آتیش گرم کردیم

نیکا هم اون وسطها هی به من واسه خوردن شیر میچسبید

بعد از اینکه لذت کافی رو از دیدن اون پاییز زیبا بردیم و بارون هم داشت شدت میگرفت راهی یه رستوران شدیم و یه تخت با کاور و منقل گرفتیم و بعد از اینکه یه کباب و دیزی زدیم بر بدن راهی منزل شدیم

در طول مدتی که میخواستم غذا بخورم باز هم شما خانم گل به من چسبیدی بابا جون لقمه دهنم میذاشت

مرسی بابای مهربون که دیروز تمام وقتتو به ما دادی

وقتی اومدیم خونه با خوردن یه چای داغ حالمون حسابی جا اومد

امروز هم نیکا 2 ساعتی تو کالسکش بود و همون جا هم خوابش برد

بچه ه اامشب شب دهوالارض هست هر حاجتی دارین از خدا بخواین ایشالا که قبول میشه

من پارسال تو همچین روزی نیکا رو از خدا گرفتم

خدایا به حق این شب عزیز همه مریضا رو شفا بده الهی امین

 

 

 این هم منظره زیبای شاندیز

این جا دخملی تو ماشین و کاملا یخ زده

نیکای هیجان زده

این هم یه منظره زیبا

عسل مامان

اینم میکا جون که امروز تو کالسکه بودو منو اصلا اذیت نکرد و همونجا هم خوابید

دخملی داره فیلم میبینه

نیکا جونم که تیپ اسپرت زده

جوجه مامان

نیکا با کالسکه جدیدش

مامان بابا داود هم عمل زانو کردن و تو بیمارستان بستری هستن از خدای بزرگ شفای ایشون رو خواستاریم

پی نوشت:نیکا جان بدون تو عشق بی حد و مرز من و بابا هستی خیلی دوست داریمممممممممممممممممممممممممممم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (15)

هديه
30 مهر 90 20:29
سلام عزيزم...
ماشالا نيكا جون روز به روز ناز تر ميشه...
از طرف من ببوووووووووسش....
امشب منو از ياد نبر
قربونت برم حتما.بازم سایتو باز نکرد

مامان گیسو
1 آبان 90 2:17
سلام عزیزم خوبی ؟
همیشه به گردش
خوشحالم خوش گذشته دوستم
بوسسسسسسسسسسسس
قربونت برم ممنونم خاله جون دلواپس شدیم.

بهار(مامانی شهراد)
1 آبان 90 14:39
سلام گلم ماشاالله روز به روز داری خوشگل تر میشی به مامانیت بگو واست اسپند دود کنه پیشم بیا منتظرتم گلم


سلام .بهبه ببین کی اومده بهار خانم فعلا باید واسه شما اسپند دود کنیم که به ما سر زدی.مرسی خاله شهرادو ببوس
مامی امیرحسین
1 آبان 90 16:53
وای عسلم چه ملوسی تو خاله....اون عکس تو ماشینش که یخ زده خیلی نازه سمانه جون...منو بردی به خاطرات بچگیم...شاندیز...زشک...طرقبه...یادش بخیر


آخیییییییییییییییییییی اتفاقا زشک بودیم جاتون واقعا خالی بود
مامان ابوالفضل
1 آبان 90 19:25
سلام چه عالی
امیدوارم همیشه خوش باشین
چه عکسهای نازی گرفتی نیکا جون
ممنونم خاله.همچنین واسه شما

فرناز
2 آبان 90 6:42
الهى هميشه خوش باشين دوستم.
فرشته ات رو ميبوسم.
مرسی گلم .خاله کی میای دلمون واسه ریحانه ناناس یه ذره شده

ماتاو
3 آبان 90 14:30
ماشااله چه دختر نازي داري سمانه جون!
ببينم پسر ما رو پسند مي كنه اين خشگله...
واي عاشق اون چشاي خوشملش شدم من!
حالا به شما رفته يا به باباش؟
قربونت چشماتون قشنگ میبینه.پس خاله اومدی خوامسگاری؟؟؟ باباش عزیزم

هديه
3 آبان 90 23:28
سلام عزيزم...گلم من نميدونم چرا فقط براي شما باز نميكنه... چون دوستام هميشه ميان و كامنتم برام ميزارن تازه
مامان آوا
4 آبان 90 2:01
همیشه جاهای خوب بری عزیزم
فرناز
4 آبان 90 3:13
خصوصى دارى گلم به زودى آپ ميكنيم.
مهسا
5 آبان 90 22:15
سلام مامانی نیکا خوبید؟نیکا جونم خوبه ؟ مامانی به وب من هم بیاید
مامان ریحانا
8 آبان 90 13:10
سلام همیشه به گردش کم پیدا شدی
مامی امیرحسین
9 آبان 90 13:29
سمانه جون آپ نمیکنی؟هوای مشهد چطوره؟دارم بعد عید میام مشهد.
به به .خیلی کار خوبی میکنی .عزیزم 3 روزه که همش بارون میاد و هوا خیلی سرده منو نیکا تو خونه زندونی شدیم اگه تشریف میارین خوب پسمل ناناستو بپوشون خاله جون

هديه
9 آبان 90 20:16
سلام عزيييييييزم...دلمون برات تنگ شده...پس كي مياي...؟
گلم يك نظر بدم؟
به نظرم قالب قبليه قشنگتر بود...
و به عنوان وبلاگ بيشتر ميومد....
رنگ تيره ي اين وبلاگ ناخوشاينده...
حالا بازم خود شما بهتر ميدونيد...
اما من خواستم نظرمو بگم....
بوووووووووووووووووووووووس



مرسی از اینکه همیشه به ما سر میزنی.راستی کشف کردم مشکل از فونت وبلاگتونه که کامی من نمیتونه وبلاگو بخونه گلم.مرسی از پیشنهادتون.بوسسسسسسسسس

خاله نسرین.مامان صدف و سپهر
4 آذر 90 17:01
مامان سمانه جون مواظب چشمای قشنگ فرشته کوچولو باشین. اینقدر نزدیک tvنذارینش.
چشم.اما زیاد نمیزارمش یه موقع اتفاقی نگاه میکنه گلم.