نیکا 56(14 ماهگی)

سلام سلام صد تا سلام

از اینکه اینهمه تاخیر داشتیم عذر میخوایم

 اخه یه هفته قبل عید فطر معلوم شد که بابا جون احتمال 100 درصد کارش

 برای تهران درست شده و برای صحبت باید به تهران میرفتیم و همین طور دیدن خونه

به طور اتفاقی 22 مرداد رفتیم تهران و یه هفته ای اونجا بودیم دختر گلم 2 تا

دندون بالاش هم در اومد و به طور حرفه ای راه افتاد و برای مامانش زندگی

 نذاشته

2 روز تعطیلی عید رو هم همراه عمو داریوش اینا رفتیم روستای ییلاقی 

 آلاشت که خیلی خوش گذشت و هوا هم خیلی سرد بود شما هم کلی تو

اون 2 روز اونجا بازی کردی عزیزم

این دفعه دخملی با بچه ها خیلی بازی میکرد و کلماتی مثل نینی و توپ و تاب

و به به و مامان وبابا و صدای زنبور و جوجو رو را حت میگه

قربونت برم که هر روز شیرینتر میشی عشقم

دیگه پارک رفتن شده برنامه هر روز ما عاشق تاب و سرسر هستی و از بازی با

 بچه ها لذت میبری

تو مسافرت هم اطیت نکردی و قراره برای 2 ماه دیگه کلا بریم تهران برای

زندگی

موقع برگشتن هم رفتیم تولد دخمل خاله جونی ماندانای گل که اونجا نیکا

اینقدر رقصید که همه همش میگفتن   ماشالا به این دخملی هنرمند

مامان جونم این روزا خیلی شیطون شدی و تا فرصتی پیش میاد یا تو کابینت ها هستی یا کشوها رو بهم میریزی

بعضی وقتها اینقدر اذیت میشم که فقط دعا میکنم زود لالا کنی تا مامان به کاراش برسه

عزیز دلم ایشالا تنت سالم باشه تا همیشه بتونی آتیش بسوزونی عشق مامان

غذا خوردنت هم خدار شکر خوبه تو این ماه 400 گرم اضافه وزن داشتی که

کلی مامان خوشحال کردی

جدیدا خانم کوچولو وقتی میخوایم حاضر بشیم میای پیش مامان جلو آینه

موهاتو شونه میکنی و تل روسرت میزاری خودتم بلند بلند میخندی

قربونت برم عشقم

قبلا اگه تلفن رو میگرفتم جلو دهنت پرتش میکردی اما الان تلفونو میگیری و راه میری و بلند میگی آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ این یعنی الو

هفته گذشته هم با بابا جونی بردیمت سرزمین عجایب پروما که شما عزیزم

کلی بازی کردی و شب هم از خستگی خوابیدی تا 10 صبح جمعه

هفته پیش دختر خاله نیکا هلیا عزیزمون یهو دچار تب شدید و استفراغ شد

که از 5 شنبه بیمارستان بستری حال و روز خوبی نداریم اما دیروز دکترها

تشخیص دادن که عزیز خاله منژیت گرفته و خدارو شکر درمان قطی میشه تا

10 روز دیگه

اما از دیروز که اومد مشهد حالش از این رو به اون رو شد و خدارو شکر آقامون

خودش صدای گریه های مامانش رو شنید و دخملی عزیز ما رو شفا داد

خدایا خودت همه کوچولو های مریض رو شفا بده خاله ها شما هم براش دعا

کنین

 نیکا جونی در شهر بازی پروما

نیکا جونی وارد حریم مامانی شده

اینم کامیونی که با اصرار به باباش تو مغازه دید و خریدیمش

بوسسسسسس