نیکا 72(شیر مامان ممنوع)
١/١٢/١٣٩١ ساعت 12 ظهر
عزیز دلم تقریبا از 20 روز پیش اموزشهای لازم برای از شیر گرفتنت رو شروع کردم از قبیل کمتر میمی خوردن و شیر آقا گاوه رو تو شیشه خوردن
تقریبابیشتر از روزی یه بار شیشه رو نمیخوری
به جون کوچولوت قسم تا زمان استانداردش میخواستم بهت شیر بدم اما هم دکتر شما هم دکتر خودم گفت دیگه باید قطعش کنم چون هم شما غذا خور بشی هم اینکه چند ماههیی میشه موهای مامان ریزش شدید گرفته
قربونت برم بخدا اصلا دلم نمیاد تورو از اغوشم محرومکنم عزیز دلم وقتی یاد چشمهای خوشگلت میافتم غصه میخورم
امروز قرار شد که از چهارشنبه البته اگه دلم بیاد از اون تلخک استفاده کنم و تا چند روزی بریم مهمونی بازی
اخه تو وقتی سرگرم بازی با ساناز دختر عمه میشی دیگه دور مامان نمیای
نمیدونم خدا کمکم کنه که اذیت نشی عشق کوچولوی من
خانمم کلماتی که تو این 15 روز یاد گرفتی عبارتند از:
سوپ _ لالا _ سبد_ شربت _ بغل _ستان(که منظورت فیلم سلطان سلیمان میباشد)
دایی _ بابایی _ مامانی_ هلنا _ بخور _ سسره _(سرسره)
عزیز دلم تنها جمله 2 کلمه ای هم که بلدی آب بده میباشد قربونت برم من
امروز هم طبق قرار هفته ای مون وقتی دیدم هوا عالیه با کالسکه راهیی پارک شدیم این دفعه نسبت به روزهای قبل روابط اجنماعی شما بهتر بود و خودت بدون من با نینی ها بازی میکری قربونت برم که هلاک دیدنت هستم وقتی تو پارک بدوبدو میکنی
یه1 ساعتی بازی کردی و طبق معمول با پچشم گریون راهی خونه شدیم این برنامه همیشمون هست عشقم اخه دلت همش میخواد بازی کنی کوچولوی من
تو خونه از وقتی کلمه پاشو رو یاد گرفتی همش به بابا طفلکی گیر میدی از این طرف به اون طرفش میکنی و هی میگی پاشو و بشین بابا هم همش به حرفت میکنه و میگه دلم نمیاد بهش نه بگم
راستی کلمه نه رو یاد گرفتی و به خوبی ازش استفاده میکنی و قتی ازت میپرسم نیکا جیش داری با صدای بلند و محکم میگی نه نه
عزیز دلم علاقه خاصی به wc پیدا کردی و پشت سر هر کسی بخواد بره جلوتر از اون تو توالت هستی و هی میگی دست دست (یعنی دستمو بشورید)
قربونت برم امشب برای اولین بار موقع خواب همش دستت رو میمی مامان بود بدون اینکه شیر بخوری شاید احساس کردی که روزهای اخر شیر خوردنه عزیز دلم
دوستت دارم به اندازه ای که حتی تصورش هم برام غیر ممکنه بوسیییییییییییییییییییییییی
هفته آینده هم احتمالا با خاله جون سمیرا بریم خیابون بها ر برای عیدت لباس های خوششمل بگیرم بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
عسل مامان تاب بازی هم کردی اما نشد ازت عکس بگیرم
دخملی همش بامن دالی میکردی قربونت برم من
دخملی با دوستهایی که تو پارک ولش نمیکردن آریسان و گلاره
برای اولین بار بود که فواره میدیدی با دقت محوش شدی
اینجا نیکا با مامانش قهر کرده و ما تو راه برگشت هستیم هر چی صدات میزدم با حرص خوراکی میخوردی گل مامان
2:12:1391 ساعت 12:5
اره گل دخملم هرگز این ساعت و این روز رو فراموش نمیکنم ساعتی که برای اخرین بار از شیره وجودم تو رو تغذیه دادم و اصلا دلم نمیخواست این کارو بکنم بهت گفتم مامان حاضر بشو بریم شیر بخریم و تو با چه ذوقی لباس پوشیدی من مجبور بودم گولت بزنم عزیزمیییییییییییییییییییییییییییییی
موقع شیر خوردن یه حس غریبی داشتم تو هم حال و هوات با روزهای قبل فرق میکرد کلی لوست کردم که عذاب وجدان نگیرم و بعدش با هم و دست تو دست هم راهی مغازه محل شدیم و خودت شیر رو انتخاب کردی و کنارش هم یه شکلات برداشتی قربونت برم من وقتی اومدیم خونه و هی گفتی شیر شیر مامان جون مجبور شدم از تلخک استفاده کنم و الهی بمیرم با چه ذوقی اومدی بخوری که یهووووووووووووووووووووو پسش زدی و بعدشم شروع کردی میمی های مامانو کتک زدی و هی گفتی اوخ اوخ الهییییییییییییییییییییییییییییی فدات بشم خلاصه بدون هیچ اذیتی رفتی سراغ شیشه و خدارو شکر باهاش کنار اومدی
امشب هم بی هیچ اعتراضی شیرتو خوردی و خودت خوابیدی عشقم
بعداظهر هم با اینکه عادت داری با میمی مامان میخوابی امروز کنار خودم خوابیدی خدارو شکر گلم که با این قضیه خوب کنار اومدی بوسسسسسسسسسسسسس