ثمره عشقمون نیکا ثمره عشقمون نیکا ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره
ثمره عشقمون نویان ثمره عشقمون نویان ، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره
پیمان عشقمونپیمان عشقمون، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

نیکا و نویان جوجه های نارنجی ما

نیکا 79(روزانه های من و دخملی)

1392/1/19 17:27
نویسنده : مامان سمانه
1,503 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح وقتی با نیکا جونم از خواب بیدار شدیم تا ساعت 11 کارهای روزانمون تموم شد و دیدم که بله هوا خیلی عالیه و چی بهتر از اینکه با دخملی بریم پارک و یه خورده هوا بخوریم

طبق معمول نیکا سر لباس پوشیدن کلی منو اذیت کرد و تا لخت میشد فرار میکرد و اینقدر دست به اون ناف بیچاره میزنی تا متورم میشه بعد گریه میکنی

بعد از یه نبرد طولانی با دخملی بلاخره حاضر شدیم و با کالسکه خانمی به سوی پارک حرکت کردیم

طبق معمول کلی هم خوراکی خریدیم که خانمی یهو دیدم صدای گریه اش بلند شده که دیدم بله.... بستنی ها رو رو لباست ریختی خلاصه با همون آب معدنی  که داشتی شستمت و رسیدیم پارک

الهی فدات بشم که تا از دور پارک رو میبینی شروع میکنی به جیغ زدن ودست زدن

++

++

++

خلاصه امروز هم مثل روزهای قبل دوست پیدا کردی و بهت کلی خوش گذشت و عرق مامان بیچاره رو خوب در اوردی

موقع برگشتن خدا رو شکر گریه نکردی و فقط سر راه از لوازم تحریر یه خورده خرید کردی که کلی دوسشون داری تا خونه بغلت گرفتی عروسک من

++

وقتی رسیدیم خونه اینقدر گرسنه بودی که یه پرس ماکارونی رو با سس کچاب نوش جان کردی و هی میگفتی بهبه بهبه بخور عشقم نوش جونت

امروز موقع غذا خوردن بهت گیر ندادم و کاملا لختت کردم و گذاشتم هر طور که راحتی غذاتو بخوری تا بهت بچسبه که ظاهرا هم کلی بهت خوش گذشت فارغ از هر گونه مقرراتی

امروز میخواستم لباسها رو ماشین بریزم که شما کوچولو گیر دادی که من باید لباسها رو بریزم که منم بهت اجازه دادم و شما هم شروع کردی به کار کردن برای مامان الهی فدات بشم عزیزم

++

حالا در ماشین رو میبندیم

++

بعدش میریم پودر رو برمیداریم

++

سپس پودر رو میریزیم

++

و اینکه گیر 3 پیچ که از هر دو پودر باید ریخته بشه

++

 وحالا تنظیمات

++

خوب ظاهرا همه چی مرتبه

++

حالا یه دست برای خودم

++

 

دخملی بعد از اینکه خرید هاشو باز کرد برای خودش کلی نقاشی کشید و عاشق مدادش شده بود که صدا میداد

خرید های نیکا به انتخاب خودش

++

دخملی مشغول نقاشی کشیدن

++

واین نتیجه زحمات دخترم

++

فرشته من همیشه بدون منو بابا جون از داشتنت بینهایت خوشحالیم بوسسسسسسسسسسسسسسس

 

چند روزی میشه که نیکا خانم کابینت سوپری رو کشف کردن و تا چشم مامان رو دور میبینه صندلیشو میاره و طی یه عملیات ضربتی خودش رو به کابینت میرسونه و کورن فلکس ها رو نوش جان میفرمایند

++

و حالا درش رو باز میکنم

++

آخ جون باز شددددددددددددددددد

++

حالا نوش جان میکنم

++

و بعدش هم حتما خانمی باید در کابینت رو ببنده

++

قربون برم گل مامان

و بعد هم دخملی با خوردن شیشه شیرش از خستگی خوابش برد

++

بخواب گل مامان خوب بخواب و تو خوابت فرشته های زیبا رو فقط ببین عزیزم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

فرناز/ مامان ریحانه
19 فروردین 92 18:24
ای جااااااااااااااااانم، مامان سمانه دیگه غمی نداری دخملی بزرگ شد و داره کاراتو می کنه

زنده باشی عروسک نازم


ای خاله جون کاش کمک کنه همش تو دست و پای من بیچاره اس دیگه کم آوردم
آناهیتا مامانیه آرمیتا
21 فروردین 92 18:13
قالب نومبارک عزیزم .امیدوارم سال خوبی باشه براتون همه پستهای نخونده روخوندم همیشه شادبایدوبرقراردرکنارهم
خصوصی داری دوستم


آناهیتا جان ممنونم که بهم اعتماد کردین همچنین برای شما و خانواده محترم
مادام
21 فروردین 92 23:17



ممنون
مامان گیسوجون
22 فروردین 92 12:00
سلام عزیزم سال نو مبارک الهی که سال پر خیر و برکتی پیش رو داشته باشید
ای جانم پیکاسو کوچولو بوسسس
خصوصی


مرسی خانمی ایشالا برای شما و گل دخملی
مامان آوا
24 فروردین 92 18:21
سلام دوستم ممنون پيشمون مياي
واااي چه جوجه خوشملي شده براش اسپند بدود؛) خيلي هم زرنگ و تند و تيزه ماشالله... مي بوسمش


منونم عزیزمییییی بوس
مامان آوا
24 فروردین 92 18:25
اول باشگاه انقلاب رو بگم.... اكثر پلي هوسها معمولا سالي يكي دوبار جشن دارن... باشگاه انقلاب هم همينطور؛) براي دم عيد بايد از اوايل اسفند تقريبا زنگ بزني و بپرسي چشنشون كي برگذار ميشه
نسبت به جاهاي ديگه يه كم گرون تره اما هم فضاي خيلي بزرگي داره هم برنامه مفصل تري... پارسال٥٠ هزار بود امسال٦٥ هزار....
ما هم شرق تهرانيم تهرانپارسيم؛) ولي كارگاهي كه ميبرم توي بلوار ارتشه نزديك ميني سيتي البته اگه خودت ماشين داشته باشي يه ربعه از اتوبان امام علي ميرسي ولي بدون ماشين سخته؛(....
اسم مهدش هم مهدكةدك اينده است احتمالا توي تبليغات كنار ني ني سايت ديدي
بازم اگه سوالي بود در خدمتم گلم


ممنونم خانمی خیلی محبت کردی بوسسسسسسسسسسسسسسس
فرناز/ مامان ریحانه
24 فروردین 92 21:00
عیب نداره عزیزم تو دست و پا بودن هم نشونه سلامتی شونه




( دارم با شکلک های جدید حال می کنم و عین بچه ها ذوقزده شدم)









به به قالب نو هم مبارک خانومی




فقط چرا هدرش دیر میاد؟ چند بار رفرش کردم تا عکس هدر قشنگش رو دیدم




خودت درست کردی سمانه جون یا سفارش دادی؟








خودت درست کردی سمانه جون یا سفارش دادی؟
آره خاله جون چه میشه کرد دیگه.عزیزم دادم برام درستش کردن .نمیدنم برا خودم که راحت میاد بالا. اگه خواستی به این سایت برو


www.bofy.blogfa.com



مادام
27 فروردین 92 16:19



وایییییییییییییییی مادام شرمند ام به خدا درگیر مهمون بازی بودیم تا فردا چشمممممم