نیکا 96(28 ماهگی)
عزیز دلم ٢٨ ماهگیت مبارک
دختر گل مامان دیگه بدون اینکه بهانه بگیری وقتی که
بیرون کار دارم
یا میخوام برای چکاب داداشی دکتر برم لازم نیست گولت
بزنم از
خواب بیدارت میکنم و بهت میگم دارم میرم دکتر خودت لباس
میپوشی
و اسباب بازی که دوست داری بر میداری میری خونه مامانی و
فقط
سفارش میکنی که برات چی بخرم
قربونت برم که اینقدر عاقلی
هفته پیش گهواره کوچولی هاتو شستیم و آوردیمش بالا
کلی برات جالب بود و هر چی میگفتیم برای داداشه قبول نمیکردی
ما
هم راحتت گذاشتیم تا باهاش بازی کنی
یه ٢ ساعتی توش نشستی و بازی کردی و دیگه برات تکراری شد و
گفتی این برای داداش و برای من بگین عروسک بیاره
قربون اون شعورت بره مامان
نیکا مشغول گهواره بازی
هفته پیش وقت دکترم بود و خدارو شکر همه چیز عالی بود و امروز
هم که سونو رفتیم همه چیز نرمال بود
هفته ٣٠ شروع شد و وزن داداشی ١٦٠٠ بود که دکتر خیلی راضی بود
الان ایشون وضعیت نویان کوچولو در هفته ٣٠ بارداری
برای هفته آینده از آتلیه سها وقت گرفتم هم برای شما هم برای
عکس بارداری هم عکس خانوادگی
از روی طرههای نینی بافت به زن عمو میترا که استاد بافتنی هست
چند نمونه عکس نشون دادم و برات شال و کلاه و سارفون و ژاکت
سفارش دادم امشب حاضر شد خیلی خوشگل شد اما حیف که
خودم رفتم کاموا خریدم و کاموا ش یه خرده کلفت و خشک بود اما با
همه اینها دست زن عمو مهربونت درد نکنه
شال و کلاو کفش رو فرشی
سارافون که خیلی دوسش دارم
ژاکت دخملی
اینم یه کاموا جدید بود که خوشم اومد
اینجا هم لباس ها رو که تنت میکردم نمیدونم چرا دوست نداشتی ازت عکس بگیرم همه عکسها رو با
لج بازی و قهر انداختی
هی فرار میکردی و منم دنبالت میکردم عزیزممممممممممممم
دخمل لج باز من
آخرشم فرار کردی رفتی بغل بابا جون
هفته پیش وقتی نینی های همسایه مدرسه میرفتن کلی گریه کردی
که منم کیف میخوام که برم مدرسه به بابا گفتم بیا ببرش یراش کوله
بخر و با داود که رفتی بیرون خودت کیف باب اسفنجی انتخاب کردی و
خیلی دوسش داری و کلی ذوق میکنی عزیزم
فردا شب هم خونه خاله جون سمیرا دعوتیم و چون تازه از کیش ا
ومدن بریم که سوغاتی شما و داداش رو ازش بگیریم
هفته پیش هم برات رنگ انگشتی خریدم کلی باهاش ذوق میکردی و
هی میگفتی وای خدا عاشقشونمممممممممممممممم و هر وقت
میری حمام قبلش کلی نقاشی میکشی
چند روز پیش رفتیم خونه مامانی عمه لیلا داشت موهای مامانی رو رنگ میکرد با تعجب نگاه
میکردی و هی سوال میپرسیدی
دیروز دیدم رفتی از تو اسباب بازیهات یه کاسه با یه جارو پلاستیکی برداشتی به من میگی من میخوام
موهاتو رنگ کنم خوشگل بشی عزیزم
فسقلی کنجکاو من
برای تعطیلات هنوز برنامه ای نداریم البته به خاطر وضعیت بنده اما بابا
میگه شاید بریم سمت ولایت بنده