ثمره عشقمون نیکا ثمره عشقمون نیکا ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره
ثمره عشقمون نویان ثمره عشقمون نویان ، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره
پیمان عشقمونپیمان عشقمون، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

نیکا و نویان جوجه های نارنجی ما

نیکا 97

1392/9/2 1:54
نویسنده : مامان سمانه
635 بازدید
اشتراک گذاری

شنبه برای داداشی وقت دکتر داشتم و هفته 31 رو شروع کردم خانم دکتر زمان زایمان

 

رو 14 دی انتخاب کردن

 

وای از الان استرس گرفتم کلی کار و خرید دارم با وجود فرشته شیطونی چون شما

 

کارامو عین لاک پشت انجام میدم داداش شیطونت از یه طرف و کارهای مربوط به شما

از یه طرف دیگه

 عزیز دلم نیکا جونم قربونت برم این روزها به وضوح احساس میکنم که احتیاج به

آموزش زیادی برای اون فکر خلاقت داری اما منو ببخش که به خاطر وضعیتم نمیتونم

ببرمت کلاس قربونت برم هر چیز میگم عین بلبل تکرار میکنی و چند بار کلمه آب و بابا

رو که برات نوشتم یاد

گرفتی و دیروز داشتم کتاب میخوندم که شما هم طبق معمول اومدی و کتاب رو از من

گرفتی

بعد چند ثانیه دیدم میگی مامان اینجا نوشته ب واییییییییییییییییییییییییییی قربون اون هوشت

 برم من

دیروز هم که داشتی نقاشی میکردی 2 تا ب خوشگل برام نوشتی واییییییییییییییییییییییییییییی

که ذوق مرگ شدم

a b c d  رو کامل تا z  بلدی بخونی و عاشق w هستی

وزنت 11 کیلو شده و خدا رو شکر قدت هم 85

شب ها وقتی بابا میاد 1 ساعتی قبل خواب کل اتاقتو با هم بهم میریزین و بعد که بابا بهت

میگه بیا تو اتاق من بخواب میگی خودم اتاق دارم میخوام تو تخت خودم بخوابم

عزیزممممممممممممممم

1 ماهی بود که غیر از شبها دیگه پوشکت نمیکردم اما الان 2 شب که رسما دیگه شب

ها هم پوشک نمیکنمت قربونت برم

غذارو خدارو شکر خوب میخوری و اما هنوزم غیر از سیب و موز  هیچ میوه ای رو

دوست نداری

دیشب خودمو کشتم یه لیوان لیمو شیرین اب گرفتم بخوری اما هیچ فایده ای نداشت اما

شب که داشتی با اسباب بازیهات برای بابا چایی میریختی یهو گفتی مامان آبمیوه میخوام

 آب پرتقال

منم گفتم پرتقال تمونم کردیم که یهو یادم اومد که نارنگی هست همون رو آب  گرفتم که

رفتی با بابا موقع بازی خوردی منم کلی تعجب کردم

دیروز این عکس ها رو موقع میوه خوردن ازت گرفتم دورت بگردم

 ++

قربونت برم عزیزمیییییییییییییییییییییییییییییییییی

++

همیشه دوست داشتم موهاتو از پشت ببندم و بلاخره موهات بلند شد اما همه میگن چند بار

کوتاه کنم تا پرپشت بشه من که این حرفو قبول ندارم اصلا

++++

قربونت برم اینجا هم رفتی سراغ کشو داداش و مثلا داری مرتبشون میکنی هی میگم نیکا

 بیخیال میگی

اااااااااااااااااا مامان هیچی نگو دارم مرتب میکنم

++

وقتی برنامه عمو پورنگ یا پنگول شروع میشه میری روسری سرت میکنی و هر چی اونا میگن شما هم تکرار میکنی

+++

 نمیدونم چرا یه هفته ای میشه اصلا عکس ها آپلود نمیشن و این چند تا رو هم بزور

 گذاشتم کلی عکس داشتم که نمیدونم چی شدههههههههههه

چند روزی میشه که از ساعت ١٠ تا ١٢ شب انگار تمام انرژی های شما فعال میشه و

اینقدر شیطونی میکنی که دیگه صدای بابا هم در میاد و بعدش که میبرمت تو تختت تا

میخوام قصه رو بگم میبینم خوابت برده

دیگه برای اومدن داداش لحظه شماری میکنی و هی میای شیکم مامان رو بوس میکنی میگی مامان بگو داداش بیاد تا من براش پوشک بیارم

قربونت برم مهربون من

خیلی دوست دارم عزیزمممممممممممممممممممممم

++

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

مرجان مامان آران و باران
2 آذر 92 10:52
ای جانم عزیزم تو هم عشق پنگولی ایشالا این روزای اخرتم به خوبی بگذره عزیز دلمممم
مامان سمانه
پاسخ
آره خاله عاشقشه بد جور ممنونم عزیزم بوسسسسسسسسس
مامان گیسو جون
2 آذر 92 16:57
ماشاا... هزار ماشاا... چقدر بزرگ و ناز و خوشگلتر شدی عزیز خاله سمانه جونم الهی به سلامتی زایمان کنی منو اون موقع یادت نره برام دعا کن ممنون ببوس خوشگل خانم رو
مامان سمانه
پاسخ
حتما گلم یادم نمیره
مامان گیسو جون
3 آذر 92 0:36
خصوصی