نیکا 104
وای خدا 1 ماه اینترنت خونه قطع بود داشتم از بی اینترنت دیوونه میشدم اما خدا رو شکر دوباره اینترنتمون رو عوض کردیم و من سریع افتادم روی لپ تاپ
از روزهای پر کارم بگم که نه خواب دارم نه خوراک
درسته روزهای سختی رو داریم رد میکنیم از همه مهمتر نیکای عزیزم که سعی خودمون رو میکنیم احساس
کمبود محبت نکنه
با همه اینها دخترم بیشتر اسم حیوانات رو انگلیس میگه و رنگها رو هم بلده و هم فارسی و هم انگلیسی میگه
به خاطر اینکه به تو هم برسیم بیشتر وقتها داداش رو میزاریم خونه مامانی و شما رو میبریم بیرون
این هم عکسهای جا مونده این 1 ماهه
این ها هم عکسهای ده روزگی داداشه
نویان و بابا داود
نویان جون
مامان جونم که داره تو گوش نویان اذان میگه
نویان و بابایی
پسری
اینجا هم بعد از 6 ماه رفتیم ارایشگاه و دخملی از خانم خواست که تو موهاش مهره بزاره و کلی باهاش ذوق میکرد
اولین حمام در 9 روزگی
پسری بعد از حمام
دخملی با اینکه خودت چادر داری اما تا لباسها رو میزارم میری زیر رخت اویز و واسه خودت خونه میسازی
اون هفته که هوا خیلی خوب و بهاری بود رفتیم به قوا خودت پارک مداد رنگی و ازش دل نمیکندی
هر چی میگم بزار عکس بگیرم نمیزاری
قربونت برم عزیزم
نویان و بابا جونش
پسری با دل درداش ما رو دیوونه کرده
فدای دوتاتون بشم من
دخترم اون روز که برف همه تهران رو سفید پوش کرد هول شدیم و اومدیم تو حیاط
اینجا هم 3 تایی رفتیم سرخه حصار و کلی خوش گذشت
اینجا هم بابا داره منقل رو براه میکنه
عاشقتونم عزیزای من
جای نویان عزیزم خالییییییییییییییییییییییییییی
از پارک هم نمیگذشتی
پسری حاضر شده و به اولین مهمونی رسمی که خونه عمو داریوش بود میره
درسته کهبزرگ کردن 2 تا فینگیلی کوچولو خیلی خیلی سخته اما وقتی جمعمون 4 تایی هست خیلی خوشحالم و خدا رو به خاطرش شکرمیکنم
احتمالا نیکا از عید به بعد بره مهد
مهد کودک سیمای فرشتگان که پارسال بردمش اما ثبت نام نکردن اما امسال قبول کردنو قرار شد از ساعت 9 تا 12 بری گل مامان