نیکا 44
پیشاپیش سال 1391 بر همه شما خاله ها و جوجه هاشون مبارک
باشه
امیدوارم سالی پر برکت همرا ه با سلامتی برای همه شما عزیزان
باشه
احتمالا این اخرین پست ما و نینی تو سال 1390 باشه
خیلی سال خوبی رو پشت سر گذاشتیم اول به خاطر اضافه شدن تو عشق کوچولو به جمعمون واینکه خداوند بهترین هدیه زیبای خودش رو به من و بابا جون داد و من رو لایق مادر شدن کرد و تونستم توی این سال یه کوچولوی سفید و ناز رو تو آغوشم جا بدم و دوم برکتی که به زندگی ما اوردی خدا کنه سال جدید هم برامون سال پر برکتی باشه و سایه بابا جون 120 سال رو سرمون باشه و تنش سالم باشه الهی امین
عزیانم به 3 جهت امروز اومدم اینجا مطلب بزارم
اول اینکه گل دخملم در 251 روزگیش یهو خودش بلند شد و دستشو به مبل گرفت و ایستاد
اینقدر از دیدن این صحنه شوکه شدم مامان جونمممممممممممممم
خودتم کلی ذوق کردی و این کارو هی تکرار میکردی
این هفته اخر ویروس سرما خوردگی به خونه ما هم وارد شد و بنده 2 تا پنی سیلین نوش جان کردم و نیکا جونم هم خیلی مریضه و دیشب تب کرد الهی قربونت برم که امروز همش گریه میکردی
امروز هم ٢ روز که هیچی نخوردی همش بهانه گرفتی اینقدر دیگه اذیت شدم نشستم خودمو زدم نگی مامان دیونه شده ها اخه ما اینجا تنها هستیم و من از اینکه این دوروز واسه سرما خوردگی غذا هم نخوردی خیلی غصه داشتم قربونت برم من
ایشالا اگه خدا بخواد 28 اسفند ظهر عازم سفر هستیم شمال و تهران و در نهایت ولایت بنده
خداکنه اتفاق بدی نیافته و همه مسافرها به سلامتی به مقصدشون برسن
دیشب بابا جون طبق رسم هر سالمون که بین خودمون داشتیم واسه خرید طلا رفتیم بیرون و قسمت من یه دستبند خوشمل وقسمت شما هم یه دستبند قشنگ شد وقتی دستبند رو دستت کردی هی تکونش میدادی و میخندیدی
دست بابا داود درد نکنه مرسی از عیدی قشنگت
و خبر بعد اینکه 28 اسفند سومین سالگرد ازدواج من و بابا داود جونه مامان جونم همیشه خدارو به خاطر داشتن چنین مرد خوش قلب و خانواده دوستی شکر میکنم الهی همیشه تنش سالم باشه 1000000 بوس برای بابا جون داود
همه شما گلها رو به خدای مهربون میسپارم تا سال اینده بای باییییییییییییییییییی
دخملی به دستبندش خیره شده و خودش ایستاده
دخملی با بادکنکش که بابال خریده خیلی بازی میکنه و دوسش داره
عکس عروسی مامان در ادامه مطلب