نیکا 59
عسلکم سلام
مامان قربونت بره این روزها اینقدر شیرین کاریهات زیاد شده که دلم نمیاد اونهارو ننویسم
عزیز دلم دیگه اعضای بدنت رو به خوبی میشناسی و هر کدوم رو که اسم میبریم با علاقه نشون میدی و فعلاپا رو میتونی خوب تلفظ کنی
چند روزی هم هست که چند تا کلمه جدید رو میگی مثل عم (عمو و عمه) به پسر خاله و پسرعمو ها که داداش میگی (دادا)بیا بشین بریم هم (بی)اینارو خیلی خوشمل میگی عزیزکم
از حیوانات گاو و ببیی و جوجو رو خوب میشناسی
چند روزی هم هست که به محض اینکه غذا تو میخوری مسواکت رو میاری میدی مامان تا مروارید های خوشگلتو مسواک بزنه عزیزم
از عکسهای کاغذ دیواری اتاقت لذت میبری و چون مامان اسم حیوانات رو به انگلیسی برات گفته خوب یاد گرفتی ونشونشون میدی
موقع بیدار شدن از خواب از مامان یاد گرفتی و سریع تا بیدار میشی اول تختت رو مرتب میکنی تو کارهای خونه پا به پا مامان کار میکنی
تا مامان داره اتومیکنه شما هم میری اتو خودتو میاری از مامان تقلید میکنی عزیزمییییییییییییییییییییییییییییییی
از ورق زدن کتابهات لذت میبری و خوشحالم که اصلا بچه خرابکاری نیستی تا الان اصلا نه کتاب پاره کردی نه اسباب بازی شکوندی
از وقتی کوچولو بودی علاقه ای به خوردن تخم مرغ آب پز نداشتی من با کلی کلک بهت میدادمش و بزرگتر که شدی فقط املت میخوری یه روز که با بابا جون رفته بودیم هایپر چشمم به یه ظرف تخم مرغ با مزه افتاد که به خاطر شما خریدمش که شاید تخم مرغ اب پز هم بخوری که خوشبختانه موفق شدم و شما هفته ای 2 بار با علاقه توش صبحانتونو میل میکنین
عاشق عدسی و حلیم هستی منم به خاطر شما صبحانه برات میدرستمش عزیزکم
خیلی میخوامتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت بوسسسسسسسسسسسسسش