نیکا 69(سالن کودک توت فرنگی)
اینقدر این خاله آنا هیتا مامان ارمیتا جونی از سالن بازی توت فرنگی نوشت که ما هم کلی وسوسه شدیم نیکا کوچولو رو ببریم اونجا و البته من فکر میکنم این ارمیتا شیطون دیگه اسپانسر اونجا شدن
خلاصه وقتی وارد اونجا شدیم اول از همه سراغ ارمیتا رو گرفتم که دیدم بلهههههههههههههه همه این خوشمل خانومو میشناسن و خانم گفت که اتفاقا امروز هم یه سری از مامانها اینجا قرارداشتن
همون طور که انا جون گفته بودن جای خوبی بود و نیکا که کلی بازی کرد و البته بیشتر وقتشو صرف نقاشی کشیدن و استخر توپها کرد و اخر سر هم با گریه تشریف اورد خونه و یه جایزه هم گرفتن و با یه عالمه انرژی مثبت و یه بادکنک خوشمل راهی منزل شدن
دخترم خوشحالم که امروز با دیدن همبازی هات کلی ذوق کردی و هر چند که هر از گاهی یاد مامان میکردی تا میدیدی که من و بابا هستیم دوباره به بازی ادامه میدادی
و ممنونم از داود مهربونم که تو این شرشر بارون به خاطر دل کوچیک شما ما رو تو اون ترافیک برد
دوستون دارم هوارتااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
امروز نیکا جونی کلمات دیگری رو هم به راحتی به زبان اوردن:پلو -الناز - هلیا -بلوز - بالا -بشین -بیا -پاشو
قربون اون بلوز گفتنت برم منننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننش
نیکا جونی به روایت تصویر
نیکا و مامان
عزیز دلم امیدوارم همیشه لبات خندون باشه عشق کوچولوی مااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا