نیکا 74(20 ماهگی)
عزیز دلم 20 ماهگیت مبارک
عسل مامان دیگه داری تند تند بزرگ میشی روز به روز شیطون تر از قبل
بهار نزدیک و من و دخملی هم مشغول روزانه های خودمون هستیم .امسال که ما خونه تکونی نداشتیم چون تازه اومدیم اینجا خونه تمیز بود و فقط یه مقدار خرید عید دارم که یکشنبه با نینی گولو رفتیم خیابون بهار و بعد 3 ساعت چرخیدن بلاخره خریدهای نیکا تموم شد و راضی برگشتم خونه
عزیز دلم انشالا به شادی بپوشی عزیزم.
خدارو شکر عزیزم از روزی که از شیر گرفتمت هم غذا خوب میخوری هم واسه خوابیدنت مامان رو اذیت نمیکنی وقتی موقع خوابت میشه 100 cc شیر میخوری بعد پیش هم دراز میکشیم و یه خورده با هم حرف میزنیم بعد من اروم چشمام رو میبندم شما هم یه چند دقیقه ای با خودت تکرارشون میکنی بعد که حس کردم دیگه تکون نمیخوری میبینم کهههههههههههههههه بله کوچولو خوابیدهههههههههههه
به همین راحتییییییییییییییییییییییییی خدارو شکر گل مامان
عزیز دلم در تاریخ 8/12/1391 3 تا از دندونهای پایینت هم به راحتی در اومدن و الان جمعا 11 تا مروارید دارین
این هفته گفتم یه خورده جای مبل ها رو عوض کنم و 2تا از مبل ها رو بیارم جلو اپن که واییییییییییی که پشیمونم کردی از این کار
کار هر روزت شده به سرعت باد میجهی رو مبل و بعد هم اپن و رسیدن به شمع های مامان بیچاره
اینجا هم برای کشیدن رو میزی داری نقشه میکشی
لغاتی که تو این چند روز تلفظ میکنی:
سبزی - مداد -آبی - سبز -خاله -سلام مامان -النا -تخ مرغ (تخم مرغ ) -سبز مینی (سیب زمینی )-
سبد -فیل - سگ -پیشی ( با صدا ) شامپو -
عزیز دل مامان روز شنبه هوا خیلی گرم و بهاری بود برای همین با کالسکه راهی پارک شدیم
اصلا باورم نمیشد که این دخمل کوچولوی من باشه که خودش از پله های سرسره تند تند میرفت بالا و موقع پایین اومدن با صدای بلند میگفت 1 2 3 و سر میخوردیییییییییییییییییییییییییییییی
منم گذاشتم خودت مستقل بشی و حسابی بچه های پارک رو به وجد آورده بودی تا به خودمون بجمبیم شدی سر دسته 7 تا بچه و همه میگفتن ماشالا چقدرزبل هستی و از پس خودت بر میاییییییییییییییییییییییییییییییییی
قربونت برم وقتی میبرمت پارک خودم هم باهات بچه میشم و بدو بدو میکنم خیلی کیف میده
امروز هم به مناسبت تولدت بابا برات وسایل نقاشی خرید 1 دفتر نقاشی و ست لوازم نقاشی شامل ( مدادرنگی و آبرنگ و مداد شمعی و ماژیک هست و با یه لپ تاپ عمو فردوس که کلی باهاشون ذوق کردی
عزیزم الهی همیشه لبات بخنده گل مامان
هنوز نرسیده کفشات رو انداختی و مشغول بازی با هاش شدی
امروز با دخملی رفتیم یه عالمه تو حمام آب بازی کردی و دقیقا من هر جاتو که میشستم شما هم عین طوطی نینی رو میشستی بعد کلی آ بازی اومدیم بیرون و قتی که لباس پوشیدی رفتی تو پزیرایی که دیدم صدات نمیاد و طبق معمول حدس زدم باز داری یه کاری میکنی که با این صحنه مواجه شدم :
بله دیگه واسه خودتون خانمی هستین دیگه
عکس های متفرقه نیکا جونی