تولدت مبارک
تولدت مبارک
من 2 ساله شدم
این هم عکس دخملی در صفحه امروز نینی وبلاگ
عزیز دلم نیکا به سرعت باد و چشم بر هم زدنی 2 سالت تمام شد و من در عجبم که دختر کوچولوی ناتوان من به این سرعت بزرگ شد و به زیبایی با ما صحبت میکنه کارهای روزانشو انجا میده و و ما همیشه از داشتنش به خودمون میبالیم
عزیز دلم امسال خیلی دوست داشتم مثل پارسال برات یه تولد تم دار بگیرم اما نشد و به خاطر فرشته کوچولویی که خداوند مهربون دوباره به ما داد نتونستم یه تولد حسابی برات بگیرم عزیزم
برای همین امسال یه تولد خودمونی که فقط فامیل های باباجون و خاله جون سمیرا بودن رو برات گرفتم و زحمت مهمونی هم افتاد گردن عمه جون لیلا و چون خونمون کوچیک بود خونه عمه برات تولد گرفتیم
تو تولد امسالت 14 مروارید زیبا تو دهن خوشملت میدرخشید
جای خاله ها و دایی و مامانی و بابایی خیلی خالی بود.مهمونی امسالمون جمعا 15 نفری برگزار شد
خدارو شکر تولدت به خوبی و خوشی برگزار شد و چقدر خوشحالم که تو اینقدر ذوق کردی و با تمام ذوق کیکت رو فوت کردی عزیز دلم ایشالا تولد 120 سالگیت گل مامان
تولدت رو دوروز جلوتر یعنی روز 5 شنبه گرفتیم و از صبح 5 شنبه با داود رفتیم خرید هامون رو انجام دادیموسر راه کادوی مورد علاقه شما رو هم خریدیم که کلی هنوزم باهاش ذوق داری
ساعت 2 شما رو خوابوندم و با عمه لیلا و مامانی مشغول کارها شدیم و برای پذیرایی میوه و شربت و کیک و تنقلات در نظر گرفتیم و برای شام هم جوجه کباب و تهچین مرغ و دلمه برگ بو درست کردمو زحمت جوجه ها افتاد گردن عمو عباس مهربون که مثل همیشه ما رو شرمنده کردن برای دسر هم ژ له خامه ای گیلاس و تیرامیسو سرو شد
حالا بریم سراغ تولد شما ساعت 8.30 تولد گل دخملی شروع شد و موقع فوت کردن کیکت ما اشتباه کردیم کادوی شما رو که یه 3 چرخه خیلی ناز بود اوردیم که دیگه شما ول کن نبودی تا چشمت بهش افتاد رفتی توش و اصلا نذاشتی یه عکس درست ازت بگبریم که کلی سر همین موضوع منو حرص دادی اصلا حاضر نبودی برای یه لحطه به کیانا کوچولو که برای سوار شدن التماست میکرد جاتو بدی
خلاصه بعدش دیگه برات عادی شد و رفتی بازی کردی اما همه عکسهات توی 3 چرخه نشستی
اصلا نذاشتی موهاتو درست کنم و هر بار تمام گل سراتو کندی خیلی حرص خوردم مامان جونم
قربونت برم گل مامان که اینقدر زود بزرگ شدی باورش برامون هنوزم سخته اینقدر خانم شدی که قبل تمام حرفهات خواهش میکنم و لطفا رو میگی و صبح بخیر و شب بخیر و هم میگی و کلا دختر با ادبی هستی خیلی دوستت داریم عزیزم
شب هم اینقدر خسته بودی که تا فردا ساعت 11 تخت خوابیدی
نیکا جونی در تولد 2 سالگی
کیک دخملی که خیلی دوسش داشتم
دخملی قبل تولد در خواب ناز
نیکا و کادو بابا و مامان جون
نیکا و مامان وبابا
وسط های تولدت دیدیم همش جیغ میزنی و موهاتو میکشی واقعا هول کرده بودم نمیدونستیم چیکار کنیم بعد کاشف به عمل اومد که گرسنه بودین اینو موقع بریدن کیک فهمیدیم
کادوهای خاله جون سمیرا
کادو ساناز کوچولو
بقیه کادوها هم نقدی بود و جمعا 150000 تومن شد دست همه درد نکنه
کادو مامان و بابا
و اینم غذا ها
عزیز دلم ایشالا تنت همیشه سالم باشه و من و بابا جون همیشه موفقیتت رو ببینیم عشقم