ثمره عشقمون نیکا ثمره عشقمون نیکا ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
ثمره عشقمون نویان ثمره عشقمون نویان ، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره
پیمان عشقمونپیمان عشقمون، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

نیکا و نویان جوجه های نارنجی ما

نیکا 91(از پوشک گرفتن)

1392/5/28 16:54
نویسنده : مامان سمانه
1,126 بازدید
اشتراک گذاری

خیلی وقته دیگه به خاطر تغییرات جدیدی که تو خونه ما پیش اومده کمتر وقت

میکنم خاطرات شما رو ثبت میکنم

اما عزیزم تا جاییی که بتونم خاطرات شما رو مینویسم و امیدوارم از دست من

دلخور نباشی

3 روز تعطیلات رو قرار بود اول همراه عمو و عمه بریم تنکابن ویلا عمه که بنا به

دلایلی نشد و از این بابت خیلی شرمنده تو هستم عزیزم که کلی بهت وعده و

 وعید دادم خانمی برای همین چون پیش بینی کردیم که حتما جاده ها شلوغ

میشه برای روز عید با خاله جون سمیرا قرار پیک نیک برای فشم گذاشتیم

صبح جمعه ساعت 8.30 راه افتادیم و حدودا 10 یه جای خلوت و دنج پیدا کردیم

 شما و کیانا کوچولو هم کلی بازی کردین و بهتون خوش گذشت و اما چند

 ساعت بعد چون گرسنتون شد کلی جیغ و هوار راه انداختین و افتادین رو دنده

 و لجو لجبازی و اصلا نشد یه عکس درست درمون بگیریم و اینقدر غر غر کردین

که نه هندونه رو نوش جان کردیم و نه بلال و اتیش گداشتیم ساعت 4 راهی

تهران پر از دود شدیمو با خاله عهد کردیم تا شماها عاقل نشیم باهاتون پیک نیک نریم

خلاصه اینم از روز تعطیل ما

1 ماهی میشه که همسایه طبقه بالایی ما عوض شدن و یه دختر 9 ساله به

 اسم رومینا دارن دختر خیلی خوبی و تقریبا هر روز میاد باهات بازی میکنه و

شما هم از تنهایی در میای

چون شما هر روز تمام اسباب بازیهاتو بی دریغ بهش میدی اونم زحمت کشید

 و این فیل رو برات اورد و شما هم اسمش رو گذاشتی الفی و خیلی دوسش

 داری عزیزم

++

چند روز پیش دیدم تو اتاقت هستی و ساکتی خیلی شک کردم و فهمیدم باز مشغول یه کاری هستی تا اومدم تو اتاق با این صحنه مواجه شدم شیطون من

++++

تا منو دیدی گفتی من آرایشگاهم موهامو کوتاه میکنم

منو میگی همین طوری نگات میکردم اصلا نمیدونم این کار خطرناک رو کجا یاد گرفتی قلقل مامان

بگذریم ... هفته گذشته خاله جون سمیه زنگ زد و گفت برای یه کار اداری باید

 1 شنبه تهران باشه و اگه عمو پویا راضی بشه 2 قلو ها رو هم میارن

روز 5 شنبه خاله با دو قلو ها اومدن و 2 روزی رفتن خونه خاله سمیرا از

شنبه تا 2 شنبه هم اومدن خونه ما .وای که وقتی به هم افتادین 3 تایی چه کردین یه دقیقه بازی یه دقیقه سر اسباب بازی های بی ارزش دعوا بود

خلاصه با همه این حرفها از اومدنشون خوشحال شدیم و نیکا جون هم خدارو شکر اسباب بازی هاشو بهشون میداد

دختر گلم از امروز 28 مرداد رسما دوره آموزشی توالت رفتن رو شروع کردیم یه

 قصری خوشگل که خاله سمیه زحمتشو کشید و شما کلی باهاش ذوق کردی

از صبح شورت اموزشی پوشیدی و هر 1 ساعت میریم دستشویی و خدا رو شکر فعلا پروژه رو خوب شروع کردی خانمی

 

دوست دارم هوار تااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

این هم اولین موفقیت شما

++

دخملی ما تازه یاد روزهای نوزادیش افتاده

++

دختر گلم این روزها موقع کشیدن نقاشی شعر چشم چشم دو ابرو رو میخونه

 و یه سر خوشگل یعنی یه دایره کامل با چشم و ابرو دست میکشی خانمی

 خوشحلم که اینقدر پیشرفت داری

2 هفته ای هست دیگه به من گیر نمیدی و تمام روز تو اتاقت با اسباب بازی

هات سر گرمی

شعر جوجه طلایی و تبلیغ مایه دستشویی آ ب ث رو کامل میخونی وخیلی

 دوسشون داری

عزیز دلمییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

هفته پیش دستت خیلی آروم خورد به گلدون و کلی گریه زاری کردی که دستم اوخ شده

بابا هم طبق معمول کلی نازتو کشیدو با یه باند کشی دستتو بست و شما هم دیگه باورت شده بود که دستت اوخ شده و یه ساعتی بی حرکت نشسته بودی

یه دفعه اومدی سمت من و بهم گفتی مامان دستت اوخ شده و من گفتم نه عزیزم یهم در گوش من آروم گفتی مامان بگو دستم اوخ شده تا بابا بوست کنه واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ما رو میگییی.........

خدایا تو وروجک چه قدر شیطون شدی ........ 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (23)

مادر منتظر
28 مرداد 92 18:29
سلام
وبلاگ خیلی قشنگی دارید با خاطرات خیلی شیرین که حتما برای خودتون شیرینتره
خدا دخمل گلتونو براتون نگه داره و نینی تازه وارد رو صحیح و سالم بهتون عطا کنه
من وبلاگتون رو با اجازه لینک میکنم
اگه مایل بودین به وبلاگ ما هم سری بزنید خوشحال میشیم
من هم منتظر یه مسافر کوچولو هستم که دی ماه اگه خدا بخواد میاد


آناهیتا مامانیه آرمیتا
3 شهریور 92 1:52
آفرین که داری موفق میشی عزیزم
ای شیطون بلا میخوای مامان بابا روبه هم نزدیک کنی
خصوصی عزیزم


ممنونم خاله.آره بچمون دیگه خودش یه چیزایی رو میفهمه دیگه
آناهیتا مامانیه آرمیتا
3 شهریور 92 17:19
دوستم تولدآرمیتاهستش
راستی نی نیت پسمله ؟بک گراندت روپسمل گذاشتی



اره خاله پسمله اما این بگراند برای 6 ماهه پیش خاله جان که
مامان گیسوجون
4 شهریور 92 19:01
عزیزمممممم ماشاا... چقدر ناناز شدی
آفرین دختر عزیزم که دیگه جیشش رو می گه
مواظب مامان باشی باشه گلم
بوسسسسس


خاله جان تمام خونه نجس شدههههههههههههه
مامان گیسوجون
5 شهریور 92 1:52
خصوصی
nahal
9 شهریور 92 2:40
سلام.خوبید؟ مرس یکه به ما سر زدید. عزیزممم جه دخمل نازی !
در مورد سوالی که کرده بودید من از اسم ( نامی) خیلی خیلی راضیم و واقعا از انتخابم خوشحالم. باید ببینی میتونی با اون اسم ارتباط برقرار کنی یا نه! کلا به حرف مردم هم نباش چون در هر صورت چه چیزی میگن! انشاله به سلامتی پسر گلت بیاد تو بغلتون


منم خیلی خوشم اومده احتمالا همین بشه بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
مادر منتظر
10 شهریور 92 11:32
سلام دوست خوبم من شما رو لینک کردم و بارها هم هتون سر زدم ولی انگار خیلی کم وقت میکنین وبلاگتون رو به روز کنین البته با بچه خیلی سخته به همه کارها رسیدن امیدوارم حال شما و کوچولوتون خوب خوب باشه منتظرتون هستم
پگاه مامان آرتین
13 شهریور 92 10:59
سلام من توتولد آرمیتا با شما ونی نی نازتون آشنا شدم.شما رولینک کردیم


قربونت برم چشم حتمااااااااااااااااااا
مادر منتظر
15 شهریور 92 18:09
سلام نیکا جون و مامانی گلش

نیکا جون روز دختر رو بهت تبریک میگم خانومی
امیدوارم همیشه سالم باشی و دخملی خوبی واسه مامانی و بابایی باشی

به وبلاگ ما هم سر بزنید خوشحال میشم


بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
مهسا
16 شهریور 92 17:00
دختران فرشتگانی هستند از آسمان برای پر کردن قلب ما با عشق بی پایان این روز بر دختران دیروز و مادران امروز مبارک . . .
فرناز/ مامان ریحانه
19 شهریور 92 5:23
از ویترین نی نی وبلاگ سر از وبلاگ آرمیتا درآوردم و اونجا عکسای شما رو دیدم و فهمیدم نی نی تو راهی پسمله کلی خوشحال شدم و اومدم ببینم چه خبراییه
آمممممممممممممما
اینجا که سوت و کوره، نمی خوای چیزی بنویسی؟

برای نینی تو راهی وبلاگ درست نکردی؟
اسمش رو چی می خوای بذاری؟


سلام عزیزممممممممممممممممممممممممممم چه عجب خانمییییییییییییییی اینترنتم مشکل داره فعلا درگیرم آره عزیزم شاید بارم نامی
مادر منتظر
22 شهریور 92 15:31
سلام نیکا جون گل و مامانی خوبش

چرا اینقدر کم پیدایین؟

به ما که سر نمیزنین. پست جدید هم مدتهاست نذاشتین.من بارها اومدم و دیدم هنوز پست آخرتون همینه .

اومدین نت به ما هم سری بزنین.

امیدوارم همگی خوب و سالم و سلامت باشین


سلام گلم شرمنده اینترنتم مشکل داشت خانمی بازم شرمندتم
آناهیتا مامانیه آرمیتا
24 شهریور 92 17:08
سلام سمانه جون
مرسی عزیزم ازاینکه تشریف آوردی وکادوی خوشگلتونوآرمیتاخیلی دوست داره ،
خوشحالم که به نیکاجونم خوش گذشته ، حتما


قربونت برم عزیزم ناقابله
صفورا مامان آوا
25 شهریور 92 13:30
به به از پوشک گرفتنش مبارک هوووووورا دست بزنید به افتخارش
فیلشم خیلی خوشگله مبارکش باشه
هههههه فدای اون آرایشگر شدنش
عزیزم منم خیییییییلی خوشحال شدم شما رو از نزدیک دیدم کااااااملا با ادامه دوستی و دیدارهای بیشتر موافقم


حتماااااااااااااااااااااا
مادر منتظر
1 مهر 92 12:09
سلام نیکا جون و مامانی خوبش نیکا جون و مامانیش کجا هستن پس؟ هم دلمون تنگ شده هم نگران شدیم. اومدین پیش ما هم بیایین
مامی امیرحسین(فاطمه)
10 مهر 92 14:29
ماشالا به فرشته کوچولوی من که اینقدربزرگ شده.قربونش برم.شیطونی من


عزیزمییییییییییییییییییی
صفورا مامان آوا
16 مهر 92 9:43
کم پیدایی چرا آپ نمی کنی؟؟؟


عزیزم یه ماهی میشه بد جور درگیری داریم
مادر منتظر
17 مهر 92 13:30
سلام مامانی خوب نیکا جون
نیکا جون روز کودککککککککککک مبارککککککککککککککککک

عزیزم پست جدید نمیخوای بزاری؟
عکسی مطلبی چیزی؟


سلام عزیزم چرا چند روزه بر جور درگیریم به زودی میام
جیران بخشنده
17 مهر 92 20:21
سلام من جیران هستم 14 سالمه و مدتی وبلاگ نیکا جون رو میخونم و خیلی دوسش دارم خاله جون خیلی وقته پست نذاشتین نگران شدیم
آناهیتا مامانیه آرمیتا
18 مهر 92 19:55
روزت مبارک عزیزم همیشه شادوخندون باشی نیکاجونی


ممنونم خاله انا جون
فرناز/ مامان ریحانه
19 مهر 92 19:26
سمانه جون بنویس دیگه
دلمون تنگید آخه
چرا هیچی از نی نی نمیگی

فردا دلخور میشه و میگه مامانی چرا واسه آبجی نیکا وقت میذاشتی اما برای من نه

بلکه عذاب وجدان بگیری و بنویسی


سلام فرناز جون اینقدر مشغله داشتیم از امشب با مطلب جدید میاممممممممممممممم
مادر منتظر
23 مهر 92 18:16
سلام مامانی مهربون نیکا کوچولو دوست خوب من عید قربان مبارک
مامان سهند و سپهر
24 مهر 92 20:12