ثمره عشقمون نیکا ثمره عشقمون نیکا ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
ثمره عشقمون نویان ثمره عشقمون نویان ، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره
پیمان عشقمونپیمان عشقمون، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

نیکا و نویان جوجه های نارنجی ما

نیکا 93(مسافرت پاییزی)

1392/8/1 0:51
نویسنده : مامان سمانه
928 بازدید
اشتراک گذاری

ما بلاخره بعد 2 ماه دوری از این خونه مجازی برگشتیم

خبر خیلی دارم از تولد بسیار خوش ارمیتا عسلی به بعد اینترنت ما دچار مشکل بود تا همین امروز

یه خرده هم خودم دیگه سنگین شدم و مثل قبل نمیتونم بیام و برای نیکا عزیزم بنویسم

خدمت خاله های محترم عرض کنم که 1 مهر ماه بعد تماسی که با مامان جونم داشتم مطلع شدم که همراه خاله ندا میخوان 2 هفته ای شمال گردی کنن از رامسر و رشت و لاهیجان و ماسوله بگیر تا گرگان و ساری

علی رغم اینکه خیلی دلم میخواست از رامسر مامان عزیزم رو همراهی کنم اما به خاطر حجم کاری بالای بابا جون نشد بریم رامسر و 7 مهرماه به طرف ویلایی که تو خزر آباد بابا جونم گرفته بود رفتیم و بازم قرار شد بابا ما رو بزاره و خودش برگرده

با اینکه خیلی دلم برای خونواده تنگ شده بود اما فقط و فقط به خاطر شما گل دخمل رفتم و چون تو 3 ماه تابستون شرمندت شدم به این سفر خیلی دوست داشتنی رفتیم

ساعت 6 صبح کاملا سرحال از خواب بیدار شدی و همش میگفتی دارم میرم دریا پیش ماندانا و خاله ندا

ساعت 8 رسیدیم فیروز کوه و طبق عادت همیشگی بابا جون بساط صبحانه و املتمون براه شد

هوا خیلی سرد بود و یه افتاب کاملا دلچسب تو پارکش بود

 نیکا و بابا جون در حال آماده کردن صبحانه

+++

نیکا جونم املتش حاضر شده و با اشتها میخوره

++

بابای نیکا کلا عاشق مسافرت هست و اینکه تو جاده خودش صبحانه حاضر کنه

دخملی یخ کرده بود

++

توی راه اصلا اذیتمون نکردی و اقعا دخمل آرومی بودی

ساعت 11 رسیدیم ساری و از مامان اینا زودتر رسیدیم و ویلا رو تحویل گرفتیم

تو تهران اینقدر گفتن شمال سرده که من همش لباس گرم برداشته بودم و کلا 2 دست لباس تابستونی داشتی و برعکس توی اون 1 هفته ما همش کولر زدیم

ساعت 1 مامان اینا و خاله ندا اومدن و دخملی کلی از دیدن ماندانا کوچولو ذوق کرد و کلی با هم بازی کردین

اونجا دم ویلا ما یه پارک بود که شما دوتا همش توش بودین

++

دخملی اینجا منتطر دخمل خاله اش که بیاد برن بازی

++

بر عکس اینکه توی خونه اصلا لب به ابمیوه نمیزنی اونجا با صبحانه هات یه لیوان کامل آب پرتقال میخوردی حتی غذات هم عالی بود و من کلی لذت میبردم

++

دخملی داره میره پیش به سوی دریا برای شن بازی

++

اولش از اینکه کثیف شدی کلی گریه کردی اما بعد که دیدی منم خودم پر شن کردم خوشت اومد و هر روز 2 ساعت لب دریا کلی بازی کردیم عزیزمر++

قربونت برم که اینقدر شاد بودی و کلی برای بابا شکل میساختی خوشحالم که به خاطرت با این اوضاع الانم به هر ترتیبی بود رفتم و ارزشش رو داشت که اینقدر بهت خوش گذشت

++

تازه بعد شن بازی دوباره میرفتیم حمام کلی هم اونجا آب بازی میکردیم قربونت برم

نیکا و بابایی

++

ماندانا فسقلی خیل مامانش رو اذیت کرد و همش از اینکه شنی شده بود گریه میکرد اینجا هم روز اخر هست که دیگه دل رو به دریا زده

++

دخمل خاله ها

++

یه روز که تو پارک بودیم شما دوتا هراسون اومدین و گفتین یه چیزی میخواد مارو بخوره کاشف به عمل اومد که ایشون بودن و تا روز اخر شما ها ازش میترسیدین

+++

قربونت برم روز اخر دیگه باهاش دوست شده بودی

روز چهارشنبه هم داودی اومد دنبالمون تا روز جمعه ساری بوذیم و جمعه به تهران برگشتیم

واقعا هیچ چیز توی دنیا با ارزش تر از داشتن یه خونواده مهربون نیست و از اینکه این سفر بهانه ای شد تا خونوادمو ببینم کلی انرژی مثبت گرفتم ممنونم داود عزیزم

این روزها دخملی خیلی کارهای جالبی میکنی و من شرمنش هستم که به خاطر داداشی نمیتونم زیاد بیام و خاطراتش رو بنویسم داداش نیکا احتمالا اسمش نامی باشه و دخملی هر روز میره سر لباسهایی که براش خریدیم و هی میگه مامان بگو داداش بیاد دیگه من بهش لباس بدم

عزیزم قربون اون درک بالات برم من بوس تا پست بعدی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

آناهیتا مامانیه آرمیتا
1 آبان 92 4:59
دوستم همیشه به شادی وگردش نیکاجونی که خیلی جیگرشده بااون کلاهش آفرین که آبمیوه میخوردی خاله ،انگارتوی سفراشتهاشون بازمیشه ووروجکا
کاش ازخودتم عکس میداشتی داداشی روهم ببینیم
سمانه جون ازدبی خریدم براش البته اصلا قابل نداره


ممنونم عزیزم.آره خاله دقیقا توی اون مدت هر روز صبح آبمیوه میخورد من و باباش هم کلی ذوق کردیم و از هولمون یه جعبه پرتقال خریدیم اما اصلا لب بهش نزد.مبارکش باشه حدس زدم اخه هر چی گشتم یه کاپشن خوشگل پیدا نکردم
جیران بخشنده
3 آبان 92 12:35
خوش اومدین همیشه به گردش نیکا جون رو از طرف من ببوسید