نیکا 94(سیسمونی داداشی)
دختر گلم من همون موقع که متوجه بارداری مجددم شدم برای داداش شما هم یه وبلاگ ساختم اما واقعا نمیرسم هر دوتا رو آپ کنم مجبورم بعضی از پست های مربوط به داداشی رو اینجا بزارم امیدوارم از من ناراحت نباشی
حدود 1 ماه پیش همراه زن عمو میترا رفتیم یه مقدار خرید کردیم و فقط یه سری چیزهای کوچک مونده که برای داداشی شما بگیریم این پست رو هم برای یادگاری میزارم خانمی
قربونت برم که وقتی از خرید اومدیم اولش با ذوق میگفتی برای نیکاس اما وقتی برات توضیح دادم اولش یه کم گریه کردی بعدش دیگه قانع شدی و وقتی کشو لباسها رو چیدیم همش با ذوق میگی برای داداشمه
لباس های تو خونه ای
ست بیمارستانی که خیلی دوسش دارم و برای بیمارستانش خریدم
ست دزد دریایی
یه سه تیکه جدا
سه تیکه آبی
جوراب های داداش
سرهمی و کلاه
کاپشن پسری
اون موقع که هنوز با داودی نامزد بودیم یه بار جو گیر شدم و این ست کلاه رو بافتم و به شوخی گفتم هر وقت پسر دار بشم براش میزارم و حالا قسمت داداش شده نیکا جونم
پیشبند های نینی جان
پتوی دور پیچ و مسافرتی
حوله 4 تیکه تاپ لاین و خشک کن
رختخواب برای داخل گهواره
ست کیف و کریر که البته چون کریر تو انباری بود نشد عکس بزارم
اینم یه ژاکت و کلاه که زن عمو برای نیکا بافتن و نیکا اصلا یه بار هم نپوشید و قسمت داداشش شده
خدا کنه که نینی مون صحیح و سالم دنیا بیاد و همبازی خوبی برای دختر نازم باشه
اولش وقتی متوجه بارداریم شدم تو شوک بودم و داشتم افسردگی میگرفتم اما وقتی فهمیدم که نیکا دیگه تنها نیست و از اولش هم همیشه یه خونواده 4 نفره رو میخواستم دیگه تقریبا راضی هستم و
اینکه اسم داداشی به تصویب رسید و تا روز تولدش نمیتونم بگم چون هر کس یه نطری میده و من اصلا دوست ندارم ولی بلاخره بعد از 7 ماه از یه اسم خیلی با معنی و ریشه دار خوشمون اومد بوسسسسسسسسسسسس
یه سری وسایل های ننیی هنوز مونده که دیگه اونها رو هم تا ماه اخر تکمیل میکنم