ثمره عشقمون نیکا ثمره عشقمون نیکا ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره
ثمره عشقمون نویان ثمره عشقمون نویان ، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره
پیمان عشقمونپیمان عشقمون، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

نیکا و نویان جوجه های نارنجی ما

نیکا 21

این هم ماندانای خاله بزرگه که از نیکا 45 روز کوچیکتره این خوشملا دوقلوهای خاله هستن که 10 ماهشون هست هلنا و هلیا خوشمل  سلام خاله های گل نیکا.خوبید؟ یه عالمه حرف هست اما کو وقت که بتونم یه دل سیر حرف بزنم و یه عالمه عکس بزارم این هفته سرم خیلی شلوق بود اخه مامان جون خودم برای عمل دیسکشون اومدن مشهد و یکشنیه خداروشکر عمل شدن و غردا مرخص میشن .الهی خدا به برکت وجود امام هشتم و در آستانه میلاد امام رضا همه مریضارو شفا بده و اما از احوالات دخملی براتون بگم .دیگه چیزی به پایان 3 ماهگی نیکا نمونده کارهایی که تو این چند روز یاد گرفته اینکه از روی بالشتش سر میخوره و یه کوچولو میچرخه با خودش صدا میده و بازی میکنه و عادت بد د...
20 فروردين 1392

نیکا 23

                                                                                            روز جهانی کودک مبارک  این متن مسابقه روز جهانی کودک هست برای دخترم نیکا:   فرشته آسم...
20 فروردين 1392

نیکا 79(روزانه های من و دخملی)

امروز صبح وقتی با نیکا جونم از خواب بیدار شدیم تا ساعت 11 کارهای روزانمون تموم شد و دیدم که بله هوا خیلی عالیه و چی بهتر از اینکه با دخملی بریم پارک و یه خورده هوا بخوریم طبق معمول نیکا سر لباس پوشیدن کلی منو اذیت کرد و تا لخت میشد فرار میکرد و اینقدر دست به اون ناف بیچاره میزنی تا متورم میشه بعد گریه میکنی بعد از یه نبرد طولانی با دخملی بلاخره حاضر شدیم و با کالسکه خانمی به سوی پارک حرکت کردیم طبق معمول کلی هم خوراکی خریدیم که خانمی یهو دیدم صدای گریه اش بلند شده که دیدم بله.... بستنی ها رو رو لباست ریختی خلاصه با همون آب معدنی  که داشتی شستمت و رسیدیم پارک الهی فدات بشم که تا از دور پارک رو میبینی شروع میکنی به جیغ ز...
19 فروردين 1392

نیکا 78 (اولین مطلب سال 1392 )

 سلام سلام صد تا سلام سال 1392 با تاخیر 17 روزه بر همه شما مبارک اندر احوالات ما در این 17 روز سال جدید روز 28 اسفند قرار بود بریم یه هفته ای ولایت بنده کارهامون رو هم انجام داده بودیم که در کمال ناباوری  مامانی نیکا زنگ زدن و گفتن که طی یه جلسه خانوادگی و کاملا اتفاقی قرار شده به همراه خاله سمیه و خاله مژ گان و دایی رضا 5 روزی برن شیراز و بزد و کلی به ما هم اصرار کردن اولش به خاطر راه زیاد و اینکه اونجا تعداد نینی ها زیاد بود قبول نکردم  امابعدش دیدم از خونه موندن که بهتره و این جوری شد که ما به زور ضربتی صبح سه شنبه ساعت 5 صبح راهی شیراز شدیم اینم سفره هفت سین بنده که بدون سبزی موند و ماهی هاش هم مردن ...
18 فروردين 1392

نیکا

سلام خاله ها نینی جون ما تو تاریخ ١٥ تیر  در بیمارستان جواهری تهران توسط خانم دکتر نرجس صدیق پور ساعت 9:15 صبح با ٣ کیلو وزن و ٤٦ سانت قد و ٣٤.٥ دور سر و چشمهای آبی با موهای مشکی  سالم دنیا اومد. سر فرصت میام همه رو تعریف میکنم .   نوشته شده در تاریخ 14 مرداد ماه 1390 ...
18 فروردين 1392

نیکا 20

سلام خاله های مهربون بعد 4 ماه دوری و دلتنگی اومدم یا بگم اومدیم اینقدر اتفاق هست که همه رو سر فرصت میگم و عکسهای دخملی که دیگه تا 3 ماهگیش 8 روز بیشتر نمونده رو میزارم امشب که نیکا خوابید عکسارو میزارم خیلی دوستون دارم و هر روز خدارو بخاطر داشتن فرشته کوچولوم شکر میکنم. اولین سفره خونه که با نیکا رفتیم نوشته شده در تاریخ 7 مهرماه 1390 ...
17 فروردين 1392

نیکا 76 (تبریک سال نو)

 عزیزای دلم سال ١٣٩٢ پیشاپیش مبارک معلوم نیست ما احتمالا ٢٨اسفند   تا ٧ فروردین بریم مسافرت .پیشاپیش سال نو بر شما عزیزان مبارک .امیدوارم سال خوبی  برای شما باشه. ...
25 اسفند 1391

نیکا 75

سلام سلام صد تا سلام به خوشبویی بوی بهار چند روز پیش دایی و زندایی نیکا به مناسبت تولد آرشیدا کوچولو مراسمی گرفته بودن و گوسفندی قربانی کردن که متاسفانه ما نتونستیم بریم و از همینجا روی ماه آرشیدا کوچولو 5 ماهه رو میبوسم عزیز عمه دوستت داریم دختر گلم این روزها در حالی میگذره که شما کم کم داری با محیط اطرافت ارتباط برقرار میکنی و وقتی میبینی مامان تو اشپزخونه کار داره دیگه گیر 3 پیچ به کابینتها و ماشین لباسشویی و ظرفشویی نمیدی خودت میری تو اتاقت و با اسباب بازی هات سرگرم میشی واسه عروسکهات حرف میزنی و گاهی وقتها که دزدکی نگاهت میکنم میبینم داری بهشون غذا میدی یا رو پاهات خوابوندیشون و بهشون میگی پیش پیش یعنی بخوابین عزیزممممممم...
24 اسفند 1391